کتاب «غریبهها و پسرک بومی» به چاپ یازدهم رسید
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۲۲۴۶۳
به گزارش خبرنگار مهر؛ کتاب «غریبه ها و پسرک بومی» نوشته احمد محمود توسط انتشارات معین به چاپ یازدهم رسید. این انتشارات چاپ آثار احمد محمود را برعهده دارد و پیش از این نیز دو کتاب «مدار صفر درجه» و «درخت انجیر معابد» را تجدید چاپ کرده است.
کتاب «غریبه ها و پسرک بومی» در واقع ترکیبی از دو مجموعه داستان کوتاه با عناوین «غریبهها» و «پسرک بومی» است که این بار در کنار هم به مخاطبان عرضه شده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همانطور که اشاره شد این کتاب ترکیبی از دو مجموعه است و مجموعه نخست تحت عنوان «غریبهها» دارای داستانی به همین نام و همچنین دو داستان دیگر با عنوانهای «آسمان آبی دز» و «با هم» هستند. در داستان «غریبهها» با سرزمینی مواجه هستیم که بی آبی و قحطی آن را به فلاکت انداخته است. این بارش کم و خشکسالی، کاری با زمینها کرده که نمیشود محصولی از آن انتظار داشت و همین اتفاق، محلیها و مردان دلیر آنجا را واداشته که به کار کردن برای «غریبهها» روی بیاورند. مجموعه دوم هم که «پسرک بومی» نام دارد شامل داستانهایی با عناوین «شهر کوچک ما»، «چشم انداز»، «خانهای بر آب»، «در راه»، «اجاره نشینان»، «وقتی تنها هستم، نه» و داستان «پسرک بومی» است. قصههای «احمد محمود» با آوای سوزناک وضعیت مملو از رنج کارگران و رایحه خاکهای نفت خیز جنوب و زحمت مردمان آنجا شناخته میشود و مجموعه «غریبهها و پسرک بومی» خوانشی دلچسب از قلم این نویسنده بزرگ ارائه میکند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
چشمهایش را ریز کرد و پرسید:
اینا چیه که شما می کِشین؟
گفتم:
کدوما؟
همینا که می کِشین!
گفتم:
من تا اشنو نکشم، طعم سیگار رو نمیفهمم
از حرفم خنده اش گرفت. خنده که نه، یکجور پوزخند که وارفتم و رفتم تو فکر اینکه قهوه چی گفته بود «فرنگی هم داریم» و من گفته بودم «نه قربون قدت، همون اشنو… اقلاً آدم میفهمه سیگار دود میکنه…» و حالا کور و پشیمان که «… گردن خرد، اگه میدونستی که این اتفاق میفته… اگه میدونستی که اینجوری بخت باهاته…کاش فرنگی گرفته بودی…»
... با خودم بود و پشیمانی خودم که صدای ظریفش حواسم را پرت کرد
خیلی عذر میخوام آ… میتونم خواهش کنم اون شیشه رو بکشین پایین؟ آخه این دود سیگار.
پک های چارواداری من حجم ماشین را انباشته بود. انگار که کاه دود...
شیشه را کشیدم پایین و کام نگرفته، سیگار به نیمه نرسیده را پرت کردم بیرون و گفتم:
شما اصلاً سیگار نمی کِشین؟
وقتی تنها باشم نه
و نگاهم کرد.
نگاهش مثل صبح بهاری بود. صاف بود و روشن و شادی بخش.
«وقتی تنها هستم نه…» انگار که هیچ بودم «اگه فرنگی بود، میکشید، وجود من معنی پیدا میکرد..» چند لحظه پیش که دیده بودمش و مِی نگاهش به جانم ریخته بود و کاری شده بود و خماری را از تنم رانده بود و خشکی کمرم نرمی دوشک ماشین را احساس کرده بود و لذت برده بودم، سیگاری گیرانده بودم و چشمهام را روهم گذاشته بودم تا ذهن شلوغم را خالی کنم و با فراغت لبخند گرم و نگاه مهربانش را به خاطر بسپارم که ناگهان پوزخندش و نگاهش و ظرافت صدایش ناکامی را به سنگینی سرب به قلبم فرو ریخته بود و دلم را از جا کنده بود… و او…حالا تنها بود و سه گوش نشسته بود و راحت میراند.
دامن شکلاتی رنگش بالا لغزیده بود و کشیدگی ساقهایش که زنده و جاندار بود، زیر نگاه دزدکی من بود...
باد که تو میزد، موهایش پریشان میشد و جمع میشد و بالا میرفت و دوباره فرو میریخت و روی انحنای گردنش میرقصید.
چاپ یازدهم این کتاب در ۲۰۸ صفحه، قطع رقعی عرضه شده است.
کد خبر 5803823 فاطمه میرزا جعفریمنبع: مهر
کلیدواژه: احمد محمود انتشارات معین معرفی کتاب کتاب و کتابخوانی کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب امام خمینی انقلاب اسلامی ایران انتشارات سروش خبرگزاری مهر ایران تهران انتشارات انقلاب اسلامی انتشارات راه یار سالروز رحلت امام انتشارات کانون پرورش فکری رونمایی کتاب ادبیات کودک و نوجوان احمد محمود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۲۲۴۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه میشود
به گزارش خبرنگار مهر، رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» نوشته غزاله بزرگ زاده به زودی توسط نشر روزگار منتشر و در نماشیگاه کتاب تهران میشود. این رمان دارای داستان های فرعی از چند راوی در بازه های مختلف است.
شخصیت اصلی این رمان دختری است که حادثهای کابوسها ورنجهای گذشته را برای او زنده میکند. دختری که سرگردان است برای رمزگشایی از گذشته و اتفاقاتی که رنگ و بویی تازه به خود گرفتهاند، او را در مسیری تازه و چالشی قرار میدهند.شخصیتهای فرعی خواسته و ناخواسته پایشان به زندگی کاراکتر اصلی داستان کشیده می شود و حتی گاه راوی داستان میشوند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
با بدنی لرزان و لکلککنان جلو رفتم، تا رسیدم به آخرین قدمی که برای اولینبار پرهیبی تنها را دیدم. سرتاپا خیس عرق بودم. در حالیکه عرق از چهرهام میچکید، با بدنی لرزان و کلهای که به سختی بر گردنم بند بود، به دور و بر نگاه کردم. همهجا را همان درختان کاج پهن و قطور، نارون و بید مجنون پر کرده بودند و شعلههای مرتعش بر آنها سایه میانداختند. سرم را بالا گرفتم و شاخههای درهم تنیدهی درختان بالای سرم سقفی درست کرده بودند و از فضای خالی میانِ شاخهها آسمان را دیدم که سیاه و صاف بود و چند ستاره که گویی به من چشمک میزدند.
کد خبر 6093871 فاطمه میرزا جعفری